معنی وره کرو - جستجوی لغت در جدول جو
وره کرو
جایگاه شبانه ی بره ها
ادامه...
جایگاه شبانه ی بره ها
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کره کره
(کَ رَ کَ رَ)
دهی است از دهستان حومه بخش شاهین دژ شهرستان مراغه. کوهستانی و معتدل است و 90 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
ادامه...
دهی است از دهستان حومه بخش شاهین دژ شهرستان مراغه. کوهستانی و معتدل است و 90 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
گره کور
(گِ رِ هَِ)
گرهی که بسختی باز شود، یا اصولاً باز نشود
ادامه...
گرهی که بسختی باز شود، یا اصولاً باز نشود
لغت نامه دهخدا
کره رو
(کَ رَ رَ / رُو)
در تداول مردم قزوین، نوعی انگور. (یادداشت مؤلف)
ادامه...
در تداول مردم قزوین، نوعی انگور. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویر هره کره
هره کره
((هِ ر ُِ. کِ ر ِّ))
خنده شدید و خارج از اندازه
ادامه...
خنده شدید و خارج از اندازه
فرهنگ فارسی معین
وره کرس
جایی که برای نگهداری و حفاظت بره های کوچک سازند
ادامه...
جایی که برای نگهداری و حفاظت بره های کوچک سازند
فرهنگ گویش مازندرانی
وره هکر
چوبی که چوپان با آن بره ی تازه زاییده را خشک کند
ادامه...
چوبی که چوپان با آن بره ی تازه زاییده را خشک کند
فرهنگ گویش مازندرانی
وره کاکو
محلی از مراتع که مرتفع تر است و فقط بره ها را برای چرا به
ادامه...
محلی از مراتع که مرتفع تر است و فقط بره ها را برای چرا به
فرهنگ گویش مازندرانی
بره کر
برک
ادامه...
برک
فرهنگ گویش مازندرانی
نره کو
مرتعی در سنگرج سوادکوه، تپه ای در لفور سوادکوه
ادامه...
مرتعی در سنگرج سوادکوه، تپه ای در لفور سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
وچه کر
صاحب بچه
ادامه...
صاحب بچه
فرهنگ گویش مازندرانی
ونه کو
از توابع رامسر
ادامه...
از توابع رامسر
فرهنگ گویش مازندرانی